واما سلام کوچولوی من....
سلام کوچول موچولوی من......
عشق مادرانه از اون عشقاست که دم به دم یاد ادم میاد مگه نه؟
الان دقیقانزدیک17 است که من فهمیدم تو وجودم1غنچه کوچولو در حال شکفته..
مدام جلو اینه هستم و نگام میکنم خودمو و قربون صدقش میرم.باید 1اعتراف کنم
من ادم احساسی نیستم زیاد ولی از وقتی حسش میکنم فوق العاده احساسی
شدم.قفونش بلم الهههههههییییییییی..عشقم هنوز نمیدونم دخملی یاپسمل که
اصلا فرقی نداره مهم خودتی که هنوز خیلی کوچولویی و من هر روز مشتاقانه
رشد کردنتو حس میکنم و ذوق میزنم که نی نیم 1روز بزرگتر میشه...
از وقتی که فهمیدیم، مژده آمدنتو به همه دادم حافظ فقط نمیدونه
مامان بزرگات فوق العاده خوشحالن مخصوصا مامان جونت ( همون که مدام بهم میگفت
نازا!!!!!!!!!). نیستی بینی مامانت چقد برا همه ناز میکنه مخصوصا بابایی خداا بهش
صبر بده.....
چقد بدشانسی مامانی اخه الان چه وقت سرماخوردنه؟؟؟الان که باید غذاهای خوب
بخولم تا تو قوی شی سرماخوردم تا شما فقط سوپ بخوری و عدسی....
البته حبوبات هم مفیده برات
بابات ظهر برام کلی هوییچ خریده ولی میگن هویج خوب نیست برام منم با حسرت
نیگاشون میکردم.انشاالله به شلامتی خودت بیای با هم بخولیم قربون چشات شم
مامانی از خدا پنهون نیست از تو هم نباشه این روزا مدام به بابات گیر میدم که نباید
تورو دوس داشته باشه از بس مامانت حسوده ولی خوجگلم خداکنه تو به
سلامتی بیای خودم که عاجقتم بابایی هم میمیره برات البته اول برا من میمیره ها