روزمرگی....
سلام به عجق ناز خودم و دوست جونیای عزیز...
زندگی روال عادی خودشو طی میکنه.همه خوشحالن از بارداری من و با دیدنم کلی
تبریک میگن.مامانی ماه آینده عروسی عمه جانته و خانواده باباییت سخت مشغول
تدارک چیدن برا مراسمن.ولی من فعلا مثل 1دختر خوب اروم نشستم و کمک چندانی
بهشون نمیکنم. فدای قدمات بشه مامانت که با امدنت بساط عروسی ب پا شد
راستی1خبرجالب از وقتی که فرشته امده تو دلم همه دلشون هوای نی نی کرده و
مشتاقانه پیگیر این قضیه هستنفکر نکنی حسودیشون شده نه عزیزدلم.قفونت بلم
زود بیا پیشم.روزای پر استرسی رو میگذرونیم نمیدونم تو دلم چه خبره.بدیش اینه هنوز
کوچولویی و تکون نمیخوری حدااقل خیالم راحت شه.امیدوارم تو دلم سلامت و خوب
باشی نفس مامان.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی